معنی حامد کمیلی

حل جدول

حامد کمیلی

بازیگر سریال اغما

از بازیگران سریال پرده نشین

از بازیگران فیلم خانه‌ای کنار ابرها

از بازیگران فیلم زیباتر از زندگی

بازیگر فیلم پایان نامه

لغت نامه دهخدا

حامد

حامد. [م ِ] (اِخ) محمد. رجوع به محمد حامد شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن محمد قونوی. رجوع به حامد عمادی ابن محمد شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن علی بن ابراهیم عمادی. رجوع به حامد عمادی ابن علی شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) (تل...) موضعی است از کوه حِراء مشرف بر مکه. ابوصخر هذلی گوید:
بأغزر من فیص الاسیدی خالد
و لامزبد یعلو جلامید حامد.
(معجم البلدان).

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن علی بن حامد کحال. او و پدر و برادر وی همگی در کحالت، و چشم پزشکی شهرت بسزا دارند. برادر او عبدالرحیم بن علی بن حامد کحال معروف به دخوار است. رجوع به عبدالرحیم... و نیز رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 239 شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن علی. رجوع به ابوربیع شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن احمدبن هیثم بن خالد، مکنی به ابوحسین بزاز. از احمدبن منصور رمادی روایت کند، و ابوجعفر یقطین از او روایت آرد. ابن قانع گوید که حامد بزاز در سال 328 هَ. ق. وفات یافت. (تاریخ بغداد ج 8 ص 171).

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن ایوب وزنتی، ملقب به حمیدالدین. او راست: الجواهرالمنظومه، و آنرا شرحی است بنام مرقاهالمبتدئین و نهایهالمنتهین. (کشف الظنون).

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن سلمه. از رواه است. رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص 4 شود.

حامد. [م ِ] (اِخ) ابن اسحاق. از عبداﷲبن عمران روایت کند و محمدبن جعفربن یوسف ازوی روایت آرد. رجوع به اخبار اصفهان ج 1 ص 293 شود.

معادل ابجد

حامد کمیلی

163

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری